تولـــَــک
تولـــَــک

تولـــَــک

سکوت گاهی درست عین کنشنگری ست !

سکوت گاهی درست عین کنش گری ست !

خوانشی از اسید پاشی با تکیه بر دیدگاه انتقادی والتر بنیامین و اسلاوی ژیژک برخشونت

آنچه در ماهیت مسائلی چون پاشیدن اسید، قتل، شکنجه و آزار جنسی و... (آن زمان که سریال وار ادامه یابند سوای خشونت بارزی که در نفس این عمل ها هست)،مهم جلوه می کند، درگیری مردم یک جامعه یعنی قرار گرفتن روح و روانشان در معرض خشونتی پنهان است و حاشا که از کنار این موضوع بی تفاوت بگذریم که ما (مردم) در گسترش و ادامه ی این موضوع چندان بی نقش نبوده و نیستیم تا زمانی که واکنش هامان در حد متن های سراسر تاسف بار و یا به اشتراک گذاشتن تصویری از آن جنایت باشد، که همین انتقال حس ناامنی، وحشت و یا هر چه شما می نامیدش، می تواند از خود ردی برجای بگذارد به مراتب ناگوار تر از آن چیزی که در عکس ها می بینیم.
حال اگر از دید والتر بنیامین یا به شکلی تکامل یافته از منظر اسلاوی ژیژک یعنی ستایش خشونت به این موضوع نگاه کنیم تنها خشونت می تواند آتش شعله ور خشونتی دیگر را خاموش کند. البته با اذعان به این مهم که :خشونت به هیچ عنوان قابل تایید نیست. اما وقتی در نقطه ای ایستاده باشی که قدرت انجام نباشد و چاره ای نیز جز انجام ، یعنی ضرورت این موضوع جز این ایجاب نمی کند و رفتار ها و بعضن ژست های اومانیستی نه تنها کاری از پیش نمی برند که حتا به مثابه ی بستری مهیا برای گسترش آن خشونت آشکار است . در همین راستا می توان موضوع دامنه دار شدن را در جایگزینی آب بجای اسید شاهد بود.

همه ی اینها یعنی اگر سطر ها و کلمات ما نیز چیزی جز انفعال و به نوعی، رفع تکلیف نمودن نباشد، کنشی را بهمراه نیاورد و از حد و اندازه ی یک توجیه برای نویسنده و خواننده ی تایید کننده اش پا فراتر نگذارد ، وا اسفا بر ما از این خود زنی که می کنیم آنهم وقتی ضربه دوست کاری تر از دشمن است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد