تولـــَــک
تولـــَــک

تولـــَــک

به بهانه نمایشگاه پوستر های خیام مویدی و دو اجرا

وقتی سه هنرمندخلاقیت شان را به رخ یک "جشن وا ره" می کشند!


روز های آخر شهریور ماه است و به تعبیر برخی مهمترین اتفاق هنری در بندرعباس برگزاری جشنواره ی تیاتر استانی ست که به واقع یک تنه و تمام قد بی اهمیت ترین رویداد هنری این روزها نیز هست. گفتن از این رویداد سوای ماهیت جشنواره ای آن به واقع مَچَل کردن کلمات است که پرداختن به هر مقوله ای و در هر سطحی را جایز نمی دانم.

اما اگر آن همه رنگ و لعاب را کنار بزنیم دیگر رخدادهایی نمایان می شود که چون در مواجهه با جشنواره های اینچنینی قرار گیرند جز "اتفاق های در حاشیه" بنام دیگرشان نخوانند به جهل و از روی حسد. این چگونه حاشیه ای ست که نمی توان به آسانی چند سطر پیش که شروع این متن را می سازد از کنارش گذشت پاسخ ساده است چرا که تو را به واسطه ی آنچه ارایه می کنند فرا می خوانند تا حاصل این درنگ لذتی باشد که باید تجربه اش کرد. به تاکید بیشتر بواسطه ی آنچه ارایه می کنند یعنی با آنچه خود دارند و بدون نیاز به عواملی بیرونی چون پروپاگاندا و آی ایها الناس گفتنی مدام به جلب کردن ترحم و توجه مخاطب، خود را نه ارایه بلکه تحمیل می کنند.

شاید پذیرش این موضوع مشکل باشد که آنش بر من نیست و هر کس خسرویی مُلک خویش می کند و صلاح کار خود بهتر می داند اما با یک مقایسه ی نه چندان دقیق هم فهمیدن این موضوع که بزرگی را به رنگ و لعاب نشاید خرید چندان دشوار نیست که دیگرانی هستند که در سکوت خود و به تنهایی قامتشان از یک جماعت بلند تر است.

 

 

از پسین پنجشنبه بیست و هفتم شهریور ماه نمایشگاه پوستر های تیاتر"خیام مویدی" که گرافیستی ست آنچنان خلاق که نیاز به باز گفتن من نیست، در گالری گرمساری فرهنگ سرای طوبا برپاست هرچند که با چیدن چند ردیف صندلی در یک سوی گالری آن هم به بهانه ی تشکیل جلسات نقد و بررسی آنچه بنام تیاتر به خورد مخاطب می دهند کم لطفی و ظلمی ست که در حق خیام و پوستر هایی که مجال ارائه نیافتند( به دلیل کمبود جا ) شده که باعث زایش تاسفی مدام می شود در تو، رفتاری چنان عجیب که ندانی در پس آن چه منطق یا توجیهی نهفته است. اینگونه می شود که پس از مدتی به افسوس و درد خو می کنی - کرده ایم. خیام مویدی هم قاعده را خوب می داند که با وجود هر مانعی که بوده- نبوده تمام قد به ارائه ی آثار خود پرداخته، اما از همه ی اینها که بگذریم نمی توانم اجرای موسیقی توسط دو رفیق نازنین(هر کدام به شکل انفرادی) را در دومین شب نمایشگاه خیام نادیده بگیرم یعنی نمی شود چرا که با آن خاصیت میخکوب کردنی که دارند خود را تحمیل می کنند.



رضا کولغانی و بهنام پانیزه دو هنرمندی که تیاتر و موسیقی در کنار هم از دغدغه های اصلی زندگیشان است . آنها با شناختی که از هر دو حوزه دارند به خوبی از هرکدام برای ارائه ی بهتر دیگری سود می جویند و وقتی پای موسیقی به میان است بازیگری را در خدمت ارائه ی اثرشان قرار می دهند به واقع "اکت" یکی از مهمترین مولفه ها در اجرای رضا و بهنام است و بی شک بسیار تاثیر گذار چرا که حس و آنچه در پس پشت کلام نهفته را، نه به شکل بیانی "دال و مدلولی" بلکه با عبور از آن که با فعلیت یافتن معنا ممکن می شود به شکلی دیگر و با رو در رو کردن مخاطب با "مرجع دلالت" بیان می کنند تا تاثیری دوچندان را بر مخاطب شان بگذارد. البته نباید از انتخاب های درخشان ترانه ها نیز غافل بود و همچنین از درک و ارتباطی که با کلام دارند که اینها همه در کنار هم دلیل اجرایی چنان قدرتمند می شود که تنها برای پرداختن به همین مقوله ی ترانه و چگونگی رسیدن به درکی صحیح از کلام باید مجالی دیگر یافت به واگشایی و گفتن از آن.



در پایان باز هم تشکری هرچندباره را به دیگر بار از خیام ، رضا و بهنام نازنین لازم می دانم چرا که تجربه کردن فوران لذت های ناب و چندگانه را مدیون این دوستانی هستیم که بی هیچ اغراق و رنگ و لعابی تنها به واسطه ی اثرشان اینگونه قابل احترام و ستایش هستند و صد البته اتفاق هایی را در متن می سازند نه به تعبیر برخی در حاشیه. رخ دادنهایی که رنگ فراموشی نمی گیرند به آسانی گذشت ساعتی از روز.

دستشان توانا باد تا همچنان در عالم خلق با خلاقیتشان جولان دهند.