تولـــَــک
تولـــَــک

تولـــَــک

ضرورت هنجار شکنی در شعر امروز/ شکستن محدویت نوعی محدودیت ستیزی



ضرورت هنجارشکنی در شعر امروز/ شکستن محدویت نوعی محدودیت ستیزی 

به بهانه انتشار لوازم التحریک پدرام مجیدی


باید ها و نباید هایی را که جامعه(حاکمیت)بر روابط اجتماعی و روزمره تحمیل می کند قانون نامیده می شود که بر اساس خرد، منطق و باورهای قانون گذار و بسته به بزرگی و کوچکی اِشل جامعه انسانی درشکل شفاهی و یا مکتوب نمود می یابد.

باید ها و نباید ها همواره برای صحه گذاردن بر آنچه تحمیل می کنند از ابزارهای متفاوتی بهره جسته اند و آنگاه که نام هنر به عنوان ابزار به میان آید چه چیز تاثیر گذار تر از ادبیات و شعر که غسل تعمیدی بر این قوانین باشد؟

حال آنکه در تاریخ شاهدیم که ادبیات نه تنها به این خواسته وقعی ننهاده بلکه سردمدار جنبش های اعتراضی مختلفی در دنیا بوده و چه بسا با زیر سوال بردن همین قوانین اجتماعی یا به عبارتی دیگر بی توجهی به این قوانین آن ها را به ابزاری برای اعتراض خود تبدیل نموده که می توان به شعر بلند "زوزه" (آلن گینزبرگ) و رمان "درجاده" (جک کرواک) اشاره کرده که به شکل گیری جنبشی اعتراضی می انجامد که با نام نسل بیت می شناسیم نسلی که با نقض باید ها و نباید های اجتماعی و وارد کردن کلماتی که در حالت عادی مورد پذیرش جامعه نبوده و همچنین نوع پوشش و ... به رخوت و نظام‌خشک و خشن حاکم در آمریکای دهه ی پنجاه، دهن کجی می کنند.

آنگاه دگرگونی اتفاق می افتد که نیاز به آن در مقام یک ضرورت ظاهر شود

به گفته ی ژیژک آنگاه دگرگونی اتفاق می افتد که نیاز به آن در مقام یک ضرورت ظاهر شود و در ادبیات ایران با پیشینه ی چندین هزار ساله گرچه نام هایی چون عبید زاکانی ، ایرج میرزا و .. و حتا افرادی در ادبیات عامه که با توجه به جغرافیای زیستی خود می توانم از نصرک (ترانه سرای هرمزگانی) نام ببرم ، آگاهانه و یا ناآگاهانه به هنجارشکنی در قوانین گفتاری و رفتاری حاکم در روزگار خود پرداخته اند اما هیچ گاه این امر به یک ضرورت تبدیل نشده. ضرورتی که برای بزرگانی چون نیما و شاملو در شکستن باید ها و نباید هایی که در نویسش شعر وجود دارد نمودار می شود که منجر به دگرگونی و زایش شعر آزاد (نیمایی) و در تکامل آن شعر سپید (شاملویی) می گردد و در ادامه هنجار شکنی در شعر بر مسایل بنیادی چون اعتقادات مذهبی و در هم شکستن برخی خرافات متمرکز می شود. به هر روی با تحول سیاسی در بهمن 57 و تغییر بنیان حکومت هنجار های اخلاقی با پر رنگ شدن نقش مذهب نمود بیشتری می یابند .

گرچه سردمداران داستان نویسی مدرن ایران چون هوشنگ گلشیری و برای مثال در فصل پایانی رمان "جن نامه"او این موضوع در تقابل میرزا و کوکب دیده می شود اما تنها به تلاشی ناکام برای دور زدن ممیزی به عنوان نماینده و ناظر آن باید ها و نباید ها می انجامد . تفکر دور زدن با مانور روی مفهوم و بهره جستن از قدرت سوداگری ادبیات گرچه گاه موفق بوده اما بیانگر این مهم است که ضرورت دگرگونی و به وجود آمدن ادبیات زیر زمینی یا آنچه در غرب سامیزدات نامیده می شود در جامعه ی روشنفکری ما احساس نمی شده یا محدود بودن امکانات نشر به شیوه ی سنتی و چاپ و انحصاری شدن کاغذ و جوهر بوسیله ی دولت، چنین نیازی را اگر بوده نیز در نطفه خفه کرده است . باید اضافه کنم که چاپ باید ها و نباید های حزبی در آن سال ها را نمی توان نوعی از ادبیات زیرزمینی قلمداد کرد و بشخصه  آنرا به عنوان سدی در مقابل شکل گیری این نوع از ادبیات می دانم. 

اما این ضرورت در ادبیات امروز با فشار دو چندان ارشاد بر فرهنگی تقلیل رفته در هشت ساله ی اخیر بوجود می آید که  موجب سمت سویی منسجم در ادبیات زیر زمینی ایران می شود.

شاعر امروز با استفاده از زبان و آنچه اتفاق های زبانی می نامیم به بیان دغدغه های شخصی و اجتماعی خود می پردازد و نخستین هنجار شکنی ها در استفاده از ترکیب کلماتی که اصطلاحات را در مکالمات و دیالوگ های روزمره مردم شکل می دهد نمود می یابد. کلماتی که معمولا یکی از آن ها در خارج از جمله و در استقلال معنایی خود ، مدلولی با بار جنسی را تداعی می کند در حالی که در مفهوم جمله چنین کارکردی ندارد اما ذهن در احاطه ی آنچه فروید سوپرایگو می نامد گرچه خود در مراودات روزمره آن اصطلاحات را بارها شنیده یا بکار می برد اما زمانی که در یک متن یا شعر با آن مواجه میگردد ورود این اصطلاحات را در هیچ شکلی قابل هضم نمی داند.

ضرورت به معنای چیزی که نمی توان آنرا انجام داد اما در عین حال چاره ای نیز جز انجام آن وجود ندارد در شکستن محدودیت ها در زندگی شعری شاعر نمود می یابد

حال آنکه شاعر امروز موجودی عاصی ست که تن دادن به آنچه گفته شد را نمی پذیرد و حتا هنجار شکنی را محدود به استفاده از چنین اصطلاحاتی که از زبان مردم کوچه و بازار بر گرفته نمی داند و بر خلاف آنچه در دور زدن ممیزی در استفاده از مفهوم و تکنیک شاهدیم که مولف به مثابه عبور قاچاقی مسافری از مرز ، شکستن بایدها و نبایدها را در مفهوم و در زیر لایه جا سازی می کند تا به سلامت از گیت امنیتی حکومت عبور نماید ، شاعری که امروز نیاز وجودی ادبیات زیر زمینی را درک کرده آنچه باید "چرایی" در ذهن مخاطب ایجاد کند را به زیر لایه می برد و نیازی به تغییر ظاهری و پنهان شدن برای عبور از هیچ گیتی را جایز نمی داند پس به شکل مستقیم و از مفهوم ظاهری کلمات برای بیان آنچه در زیر لایه جاریسیت بهره می برد. به بیان دیگر شاعر به عنوان یک فرد در جامعه و در زندگی اجتماعی دچار محدودیت های فراوانی است (خطوط قرمزهایی که عبور از آنها گاه حتا جرم محسوب می شود). پس ضرورت به معنای چیزی که نمی توان آنرا انجام داد اما در عین حال چاره ای نیز جز انجام آن وجود ندارد ظاهر می شود که منجر به شکستن و عبور از محدودیت ها در زندگی شعری شاعر می شود و باید توجه داشت که شکستن محدودیت ها ، نوعی محدودیت ستیزی محسوب می شود حال آنکه مخاطب سنتی که دارای ذهنی در احاطه ی باید ها و نباید هاست بی آنکه به خود زحمت تفکر و فرصت شکل گیری "چرایی" در ذهن بدهد زبان به نکوهش و وامصیبتا گفتن می گشاید که مشتی منحرف و مریض جنسی خود را شاعر نامیده و ادبیات را به فاک عظما داده و می دهند. حال آنکه مقصود شاعر از این هنجار شکنی ها را درک ننموده که ورای تصور آنهاست .

پدرام مجیدی شاعری که محدودیت ها را در اعتراض به محدودیت ها می شکند

آنچه خواندید یادداشتی با عنوان "ضرورت شکستن هنجار ها در شعر امروز" است و گرچه قریب به یک سال از نگارش آن می گذرد اما برای نخستین بار است که منتشر می گردد .هرچند استفاده ازاین متن  برای معرفی یک مجموعه ی شعر نمی تواند شیوه ی چندان مناسبی باشد اما انتشار یک مجموعه شعر می تواند دلیلی بر انتشار آن.


 به واقع مجموعه شعر لوازم التحریک پدرام مجیدی عزیز (که خود مثال عینی بر آنچه در این متن گفته شد محسوب می شود ) دلیلی برای انتشار این یادداشت شد.

پدرام شاعریست که عبور از هیچ گیتی را در سر نمی پرورد و به عقیده ی نگارنده محدودیت ها را در اعتراض به محدودیت ها می شکند که این رویکرد را در لوازم التحریک او می توان دید.

در این یادداشت به ضرورت وجود چنین ژانری در ادبیات پرداخته شد اما شخصن خود را ملزم نموده ام که در فرصتی مناسب در مورد جزئیات ، تکنیک و به طور کلی نقاط قوت و ضعف این مجموعه شعر _البته در حد سواد ناقصم _ بپردازم پس تا آن روز که باز شما را در یک متن ملاقات کنم اجازه بدهید که ضمن تبریک دوباره و تشکر از پدرام عزیزم _ بابت آنچه تلاش برای عبور از محدودیت می نامم _ شمارا به خواندن لوازم التحریک پدرام مجیدی دعوت کنم که به تازگی و با همت سایت پسامن منتشر شده و از لینک زیر نیز به شکل رایگان قابل دریافت است .


    

                                                                                                                                  جهانگیر سایانی

خرداد ماه 93

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد